سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدرسه استثنایی آزادی مشهد
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

خیس شدن ممنوع

والدین دوست دارند فرزندشان، مهارت‌ها را سریع و حتی زودتر از زمان مقرر خود بیاموزد، اما آموزش بعضی نکات نیازمند صبر و حوصله و فرارسیدن زمان مناسب آن است.

آموزش استفاده از «توالت» یکی از همین نکات است که اغلب والدین با مشکلات متعددی برای آموزش آن روبه‌رو هستند؛ تا حدی که باعث کلافگی خود و فرزندشان می‌شود. آنچه در پی می‌آید؛ نگاهی است به زمان و شیوه مناسب آموزش این مهارت به کودکان.

 

به‌طور معمول بهترین زمان برای آموزش استفاده از توالت به کودکان، سن 2 سالگی است؛ اما این قانون کلی برای همه کودکان نیست.

 

بسیاری از کودکان زودتر و یا دیرتر از دو سالگی، استفاده از توالت برای اجابت مزاج را می‌پذیرند. بنابراین می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که کودکان از جهت ویژگی‌های فردی متفاوت بوده و همین تفاوت، عامل اصلی پذیرش این تحول است.

 

تا بیست ماهگی مثانه کودکان به آن اندازه که باید پر نمی‌شود تا اضطراری برای تخلیه آن احساس کنند، از طرفی عادت کرده‌اند که بدون اراده و تفکر در هر زمان، نیاز خود را برطرف کنند. بنابراین تا این سن، آموزش استفاده از توالت کمی مشکل است.

 

اما پس از این سن، از آن‌جایی که وضعیت کودک به‌ویژه تغذیه او تقریباً شبیه به افراد بزرگسال می‌شود، بنابراین دفع ادرار و مدفوع او نیز از الگویی جدید پیروی می‌کند و کم‌کم کودکان اضطرار در اجابت مزاج را احساس می‌کنند.

 

این زمان، شاخص‌ترین زمان برای شروع آموزش است. در نخستین گام باید برای کودک الگوسازی کرد و با صبر و حوصله آموزش را پیش برد. برای جلب توجه کودک، باید از شیوه‌های گوناگون استفاده کرد. مثلاً هنگامی که تصمیم دارید، دستشویی بروید او را به نحوی متوجه حرکت خود بکنید.

 

یکی دیگر از نکات مورد توجه، انتخاب فصل مناسب برای آموزش است. به عقیده روانشناسان بهترین فصل، فصل تابستان است، چرا که والدین بدون دغدغه سرما خوردن کودک، می‌توانند کمی آزادانه‌تر عمل کنند.

 

یکی دیگر از نکات قابل ذکر، تفاوت سرعت فراگیری در پسرها و دخترها است. پسرها دیرتر از دخترها استفاده از توالت را فرامی‌گیرند که این علاوه بر تفاوت در ضریب هوشی دخترها نسبت به پسرها، به ساختار فیزیکی بدن پسرها نیز مرتبط است؛ چرا که اولاً پسرها در این سن از نظر فیزیکی ضعیف‌تر از دخترها هستند و درثانی نشستن را دیرتر از دخترها فرا می‌گیرند.

 

این عوامل اصلی‌ترین دلایل کند بودن فراگیری استفاده از توالت در پسرها است. بنابراین نباید روند فراگیری دخترها و پسرها را مقایسه کرده و بی‌دلیل نگران شد.

 

آمادگی پذیرش

کودک برای آموزش باید از جهت روحی- روانی و سلامت جسمی در شرایط مناسبی قرار داشته باشد تا بتواند به‌خوبی این تغییر را پذیرا شود. این علایم نشان‌دهنده آمادگی کودک برای پذیرش تحول است:

تر نکردن پوشک حداقل برای دو تا سه ساعت در روز و افزایش تدریجی این زمان.

توجه نشان دادن به دستشویی رفتن دیگران و راه افتادن به دنبال آنها برای تقلید از آنها.

تنظیم زمان دفع مدفوع مثلاً پس از صبحانه به مدت حداقل یک هفته تا ده روز.

نشان دادن نیاز به دفع مدفوع یا ادرار به شیوه‌های مختلف مثل رفتن در آغوش مادر و نشان دادن ناراحتی خود.

احساس ناراحتی پس از تر شدن و گریه برای تعویض پوشک.

به تعویق انداختن آموزش

در مواردی به دلیل بروز شرایطی خاص، باید زمان شروع این آموزش را به تعویق انداخت. در غیر این صورت کودک دلزده شده و بیش از پیش از فراگیری امتناع می‌کند.

هنگامی که در انتظار تولد نوزاد جدید هستید (از ماه هشتم بارداری تا زمان وضع حمل).

زمانی که در حال آموزش به فرزند دیگرتان هستید؛ مثلاً فرزند بزرگتر شما وارد مدرسه شده است. 

بروز هرگونه تحول در روند عادی ‌زندگی مثل تولد نوزاد جدید، بیماری خود کودک و... 

جابه‌جایی منزل.

تغییر مکان خواب کودک مثل انتقال او از اتاق خواب والدین به اتاق خواب شخصی.

بروز مشکلات خانوادگی مانند مرگ عزیزان، بیماری یکی از والدین یا خویشان نزدیک.

طلاق و یا دعواها و مشاجره‌های دائمی والدین.

ترس کودک از چیزی خاص.

 

یادآوری چند نکته

برای آموزش بهتر و نتیجه‌گیری سریع‌تر، این چند نکته را به‌خاطر بسپاریم:

با شادی و نشاط با موضوع برخورد کنید و آموزش را به نوعی تفریح تبدیل کنید.

طوری رفتار کنید که کودک از این تحول شاد و هیجان‌زده شده و آن را به عنوان مهارتی ویژه که تنها او توانایی انجامش را دارد، بپذیرد.

از ایجاد هرگونه استرس، زمانی که کودک در حال اجابت مزاج است، بپرهیزید. 

برای آموزش اصلاً عجله نکنید. کودک در آرامش زودتر فرا می‌گیرد.

نگران به تعویق افتادن فراگیری این رفتار نباشید. کودک این مهارت را نیز مانند دیگر رفتارها می‌آموزد. 

در طول آموزش، از لباس‌هایی استفاده کنید که خود کودک بتواند آنها را از تنش درآورد. این آزادی به او اطمینان می‌بخشد.

بسیاری از کودکان از صدای سیفون می‌ترسند، بنابراین در طول آموزش و هنگامی که او در دستشویی است، از سیفون استفاده نکنید. آموزش این نکته را به زمانی دیگر موکول کنید.

اگرچه در حال آموزش به کودک هستید، اما شب‌ها از پوشک استفاده کنید تا کودک بدون احساس ترس، استرس و ناامنی بخوابد. 

او را با همسالانش مقایسه نکنید. کودکان این سن هم مقایسه را می‌فهمند و برای مبارزه با این مسأله به‌طور ناخودآگاه لجبازی می‌کنند.

و در پایان یادآوری می‌شود که حفظ آرامش و آموزش قدم به قدم بهترین روش برای فراگیری بهتر و سریع‌تر کودکان است.

 

منبع: اینترنت


[ پنج شنبه 89/11/7 ] [ 9:35 عصر ] [ همکاران ] [ نظرات () ]
راههای مطلوب برقراری ارتباط با فرزندان

 

همه ما وشما به خوبی می دانیم که نقش الگویی پدر ؛مادر ومعلم درتکوین شخصیت کودکان برهیچکس پوشیده نیست چون طبق یک نظر سنجی که از دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر اصفهان در یکی از نواحی آموزش وپروش صورت گرفته است در پاسخ به این سؤال که شما از چه کسی بیشتر حرف شنویی دارید وبه عبارت دیگر الگوی شما درزندگی فردی چه کسانی می باشند 90% آنها بالاتفاق گفته اند پدر ؛مادرومعلم ونیز از آنجا که فراهم نمودن زمینه های مناسب تربیتی ؛ عاطفی و اجتماعی مناسب در خانه ومدرسه برای فرزندان ازمهمترین وظایف اصلی پدر ؛مادر ومعلم می باشد تا بچه ها به جایی غیر از مدرسه وخانه به عنوان یک پایگاه امن ومورد اعتماد فکر نکنند ونظر به اینکه اغلب مشکلات اخلاقی ؛ رفتاری وعاطفی فرزندان ریشه در ضعیف بودن مهارتهای ارتباطی والدین ومعلمین با آنان دارد دراین گفتار سعی می شود شیوه های مطلوب بر قراری ارتباط با فرزندان که همان آنتن های موثر ارتباطی می باشد را یاد آور شویم.

1)   سعی کنید فرزندان خود را ازهرجهت بشناسید آگاهی کامل از استعدادها توانایی ها ؛ضعفها علائق ونیز حساسیتهای عاطفی ؛اجتماعی واخلاقی آنان به پدر ومادر این امکان را می دهد تابتوانند راحت تر بااوارتباط برقرار کرده وبه تبع آن در مشکلات به وی کمک کنند. اگر شما به عنوان پدر ومادر بدانید که فرزند دلبند شما ازچه چیزی خیلی بدش می آید ویا دوست دارد با چه افرادی معاشرت داشته باشد ویا اینکه به چه مواردی خیلی حساس می باشد ویا اینکه به چه موضوعات درسی بیشتر علاقه دارد وبه چه حرفه ویا شغلی ببیشتر تمایل نشان می دهد مطئنا شناخت شما از فرزندتان دقیق وعمیق خواهد بود درنتیجه انتظارات خودرا منطبق بر این شناخت تنظیم می کنید.

2)   توصیه می شود ارتباط مستمر وهمیشگی با معلم فرزندتان را سر لوحه برنامه های کاری وروزانه ی خویش قرار دهید چون در سایه ی این ارتباط اغلب مشکلات اخلاقی ؛رفتاری ؛عاطفی ؛ درسی واجتماعی شناسایی شده وبا هم فکری وهمکاری معلم وشما به خوبی حل می گردد. تجربیات نشان می دهد کسانی که ارتباط همیشگی با معلم فرزندان خود داشته اند ودر زمینه های مختلف به رایزنی پرداخته اند در مقایسه با کسانی که اصلا به مدرسه سر     نزده اند در تربیت همه جانبه فرزندان خود به مراتب موفق تر بوده اند.

3)   مهارت خوب سخن گفتن را در آنها تقویت کنید. امروزه توان برقراری ارتباط با دیگران از طریق کلام؛ یک هنر است . کودک شما باید بیاموزد که چگونه بادیگران سخن بگویدازچه لحن وبیانی ودرچه موقعیت هایی استفاده کند خوب سخن گفتن را آنها درنوع برقراری ارتباط کلامی پدر ومادر جستجو می کنند پس شما به عنوان پدر ومادر باید در گزینش کلمات و لحنی که از آن استفاده می کنید بسیار دقت کنید .این وظیفه بر دوش معلمان نیز سنگینی می کند چرا که یکی از اهداف مهم زبان آموزی در کتاب بخوانیم وبنویسیم تقویت خوب سخن گفتن می باشد.

4)   سعی شود فرصت اظهار نظر وابراز عقیده به آنها داده شود این تفکر بسیار غلط وغیر منطقی است که بگوییم تو حالا بچه ای این فضولیها به تو نیامده!آنها نیز مثل بزرگتر ها حق دارند در تمامی زمینه ها ومسائل مورد علاقه خود به اظهار نظر بپر دازند . بدیهی است اگر نظرات آنها را درتصمیم گیری های خانوادگی دخالت داده وبه آنها توجه کنیم یقینا به پرورش ومتعادل نمودن شخصیت فرزندانمان کمک مؤثری نموده ایم. . خیلی از کسانی که علیرغم مدارج تحصیلی بالا قادر نیستند حرف خودرا به راحتی روبروی جمع بزنند ونمی توانند ازحقوق اساسی خود به عنوان یک شهروند دفاع کنند شاید به دلیل به توجهی به صحبت های آنها در خانواده در دوران کودکی باشد

 

  5)  نکات مثبت وبرجسته ومهم آنهارا به موقع تشویق وتقویت کنید تشویق به موقع رفتارهای خوب ومثبت آنان ضمن آن که آن رفتارهارا تقویت وبه عادت مبدل خواهد کرد زمینه خاموشی رفتارهای ناپسند رانیز فراهم می سازد . برای مثال اگر فرزند شما امروز در درس ریاضی نمره ی 25/9 می گیرد وفردا این نمره به 75/9 تغییر می یابد بلافاصله باید مورد توجه والدین وتشویق آنها قرار گیرد واین تصور که 75/9 نمره قابل توجهی نیست بسیار اشتباه است شما باید وضعیت امروز فرزند خودرا با دیروز وروزهای قبلش مقایسه کنید.

  6)  برای آنها شنونده ی خوبی باشید ؛آنقدر بگویید که می توانید بشنوید شما می دانید بچه ها به تناسب موقعیت ویا علایق خود دوست دارند در زمینه های مختلف (مدرسه ؛ معلم ؛دوستان و...) برای بابا ویا مامان صحبت کنند لذا پدر ومادر باید تحمل شنیدن حرفهای اورا داشته باشند وخستگی وکم حوصلگی خود را بهانه نکنند. اگر می خواهید مهارت خوب شنیدن وگوش کردن را به عنوان یکی از مهارتهای مهم زبان آموزی به فرزندانتان بیاموزید باید باعلاقه به صحبتهای آنها گوش فرا دهید.

  7)  از مقایسه فرزند خود با همسالان ویا دوستان وهمکلاسی هایش به شدت بپرهیزید. چون      همه ی انسانها مثل هم نیستند ودرتمام زمینه ها با هم فرق دارند باتوجه به این آیه ی قرآن که می فرماید ((انا خلقناکم اطوارا )) به درستی که ماشمارا طورطور آفریدیم اهمیت توجه به تفاوتهای فردی فرزندان بیش از پیش روشن می شود.بنابر این مقایسه کردن ؛موفقیت دیگران را به رخ فرزندانمان کشیدن وانتظارات غیر واقع بینانه ازاو داشتن همانند مین های انفجاری است که سرراه شخصیت آنها قرار می دهیم که هر لحظه احتمال انفجار آنها وجود دارد. درواقع با مقایسه های غیر منطقی به خردشدن شخصیت آنها کمک می کنیم. ازفرزندانتان درحد توانشان انتظارداشته باشید وبا توجه به شرایط جسمانی ؛روانی وذهنی خودشان از آنان مسئولیت بخواهید.

8) سعی کنید در اموروزانه ی زندگی خود نظم را سرلوحه ی برنامه های خویش قرار دهید وبه فرزندان نیز الگوی واقعی نظم را بیاموزید.به موقع بیدار شدن ؛به موقع غذا خوردن ؛به موقع مسواک زدن وبه موقع خوابیدن ویا انجام به موقع تکالیف از جمله مصادیق نظم می باشد که باید به فرزندان بیاموزید وسعی نکنید هر روز خودتان مسئولیت مرتب کردن وسایلش را برعهده بگیرید. بهترین راه عملی آموزش نظم به کودکان این است که از آنها بخواهید با سلیقه ی خودشان اتاقشان را مرتب کنند. بعداز این که کارشان تمام شدآنها را تشویق کنید.شما به عنوان پدر ومادر با عمل به تعهدات خود؛ انجام به موقع کارها ومرتب نمودن وسایل شخصی خود می توانید الگوی بسیار خوبی در این زمینه باشید.

9)   پیوسته درحضور او ودیگران این مسئله را که هوش او خوب است به زبان نیاورید وتکرار نکنید چون با این کار به صورت غیر منطقی غرور اورا افزایش می دهید واین امر مانع پیشرفت های بعدی است.

 10)    همیشه ارتباط صمیمی وعاطفی عمیق ومحکمی با فرزندان خود داشته باشید واز این طریق نیازهای عاطفی وروانی اورا تامین کنیدتا آنها به خانواده به عنوان یک پایگاه امن عاطفی واجتماعی نگاه کنند. محبت کردن به او باعث امنیت وهمدلی می شود سعی کنید با او به گردش وتفریح بروید تا او به شما به عنوان پدر ومادر کاملا اعتماد نموده وشمارا از خودش بداند. شاید یکی از مهمترین دلایلی که فرزندان بعضی حرفها را به شما نمی زنند ویا پنهان کاری می کنند ریشه در بی اعتمادی آنها به شما داشته باشد. اگر فرزند شما آنچه را که بیرون دیده ویا شنیده ویا برایش اتفاق افتاده عینا برای شماتعریف می کند ویا از همه ی کارهایش اطلاع کافی دارید به خودتان تبریک بگویید چون او به شما اعتماد کامل دارد در غیر این صورت برای رفع   این مشکل حساس ومهم چاره اندیشی کنید. برر سی ها نشان می دهد خیلی از افرادی که درجامعه ی امروزی برای نوامیس مردم مزاحمت ایجاد می کنند واز آنها به عنوان اراذل واوباش یاد می شود ودچار ناهنجاریهای اجتماعی (اعتیاد ؛روابط نامشروع ودزدی) شده اند از کسانی هستند که پایگاه مهم عاطفی وخانوادگی آنان متزلزل شده است

 11)    آنهارا تشویق کنیم درس را خوب بفهمند تاحفظ کنند واگر می خواهید به این هدف برسید می بایست زمینه ی کاربردی شدن دروس را از طریق فعالیت های خارج ازکلاس به خوبی فراهم کنید بنا براین سؤالات شما از آنها باید کاملا کاربردی ؛فهمیدنی وعملی باشد دراین زمینه با معلم فرزندتان مشورت کنید.

12) در انتخاب دوست آنهارا آزاد بگذارید شما ققط می توانید ویژگی های یک دوست خوب ویا بد ونتایجی که ارتباط با دوست خوب ویا بد برزندگی او دارد را برایش تشریح کنید او خودش باید با توجه به ملاکهای تعیین شده به انتخاب دوست بپردازد . اگر اوازشما درمورد فرد خاصی سؤال کرد شما اورا راهنمایی کنید وبرای او تصمیم نگیرید.

13) به سؤالات او بادقت وظرافت پاسخ دهید چون کودکانی که در گروه سنی 5تا10سال قرار دارند در اوج کنجکاوی می باشند بنا براین دوست دارند از همه چیز وهمه کس وهمه ی وقایع سر دربیاورند این حق طبیعی آنهاست پس پرسشهای آنها را بی پاسخ نگذارید وبا توجه به شرایط سنی؛ عقلی وعاطفی آنها به سؤالات آنان پاسخ دهید. آیا تابه حال چنین گناهی      ر امرتکب شده اید که به فرزند خود بگویید حالا سرم شلوغه ؛بگذار بعدا راجع به این موضوع باهم صحبت می کنیم ؟ امروز وحالا برای فرزند خود وقت بگذارید.

14) کودکان انتظار دارند پدر ومادر آنها بررفتار آنان داشته باشند وخوب وبد گفتار آنها برای پدر ومادر اهمیت داشته باشد پس با نظارت وراهنمایی خود این نیاز مهم در بهداشت روانی فرزندانتان را فراهم کنید.



 


منبع : منبع سایت آموزش و پرورش آران و بیدگل


[ پنج شنبه 89/11/7 ] [ 9:31 عصر ] [ همکاران ] [ نظرات () ]

 

حضور زنان در عاشورا و پیام رسانی

   اما درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور  "پیام رسانى" باید اشاره کرد . البته جهات دیگرى نیز وجود داشت که فهرست وار به آنها اشاره مى ‏شود که هر کدام مى ‏تواند به عنوان " درس عبرت" مورد توجه باشد:
ـ مشارکت زنان در جهاد: شرکت در جبهه پیکار و همدلى و همراهى با نهضت مردانه امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوه‏هاى این حضور است. چه همکارى طوعه در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهى همسران برخى از شهداى کربلا، چه حتّى اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه کوفه به جنایت هاى شوهران شان مثل زن خولى.
- آموزش صبر: روحیه مقاومت و تحمل زنان به شهادت ها در کربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبورى و پایدارى در رفتار و روحیات زینب کبرى(ع) جلوه ‏گر بود.
ـ پیام رسانى: افشاگری هاى زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه پاسدارى از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگوهاى پراکنده به تناسب زمان و مکان.
ـ روحیه بخش: در بسیارى از جنگ ها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه، به رزمندگان روحیه مى ‏بخشید. در کربلا نیز مادران و همسران بعضى از شهدا این نقش را داشتند.
ـ پرستارى: رسیدگى به بیماران و مداواى مجروحان از نقش هاى دیگر زنان در جبهه‏ ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستارى و مراقبت حضرت زینب(س) از امام سجاد(ع) یکى از این نمونه ‏هاست. (1)
ـ مدیریت: بروز صحنه ‏هاى دشوار و بحرانى، استعدادهاى افراد را شکوفا مى‏سازد.
نقش حضرت زینب(ع) در نهضت عاشورا و سرپرستى کاروان اسرا، درس«مدیریت در شرایط بحران»را می ‏آموزد. وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام خنثى کننده نتایج عاشورا از سوى دشمن، مقابله نمود و نقشه‏هاى دشمن را خنثى ساخت.
ـ حفظ ارزش ها: درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزش هاى دینى و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشم هاى آلوده است. زنان اهل بیت، با آن که اسیر بودند و لباس ها و خیمه‏های شان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض کنان، بر حفظ عفاف تأکید مى ‏ورزیدند. امّ کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمى ‏کنید براى تماشاى اهل بیت پیامبر جمع شده ‏اید؟
وقتى هم در کوفه در خانه‏ اى بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در کاخ یزید نیز بر این گونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض کرد: «امن العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدو بهن الأعداء من بلد الى بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المعاقل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید...» (2) و نمونه‏ هاى دیگرى از سخنان و کارها که همه درس ‏آموز عفت و دفاع از ارزش هاست.
ـ تغییر ماهیت اسارت: اسارت را به آزادى بخشى تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعى درس حریت و آزادگى دادند.
ـ عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیک کربلا: گریه ‏ها، شیون ها، عزادارى بر شهدا و تحریک عواطف مردم، به ماجراى کربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تأثیر گذاشت و از این رهگذر، ماندگارتر شد.


پی ‏نوشتها
1ـ در این زمینه ر.ک: مقاله "درسهاى امدادگرى در نهضت عاشورا" از مؤلف ِمجله پیام هلال،شماره 26،شهریور1369
2ـ عوالم(امام حسین)،ص 403،حیاة الامام الحسین،ج 3،ص 378
فرهنگ عاشورا صفحه 195

جواد محدّثی

< type="text/java">


[ پنج شنبه 89/11/7 ] [ 9:29 عصر ] [ همکاران ] [ نظرات () ]


[ سه شنبه 89/11/5 ] [ 10:45 عصر ] [ همکاران ] [ نظرات () ]

خداوند در میان مخلوقاتش تنها انسان را به داشتن لباس کرامت فرموده :
یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا یواری سؤآتکم ( اعراف / ??)
ای فرزندان آدم ، در حقیقت ما برای شما لباسی فرو فرستادیم که عیبهای شما را پوشیده می دارد.
حجاب و لباس یک هدیه ی آسمانی است .قد انزلنا .
لباس به سه نیاز انسان پاسخ می دهد:
?- حفظ عفت و شرم و حیا
?- آراستگی و زیبایی
?- حفاظت از سرما و گرما
شما جنس مرغوب را در کادو می پیچید ، روی تلویزیون پارچه می اندازید ، کتاب قیمتی را جلد می کنید ، طلا وجواهرات را ساده در دسترس قرار نمی دهید.بنابراین جلد وحجاب نشانه ارزش است .خداوند برای چشم که ظریف است وخطرات آنرا تهدید می کند حجاب قرار داده.
حجاب باعث تمرکز فکر مردان که بخش عمده ی تولید جامعه بدست آنان است می گردد. در کشورهایی که بی حجابی است نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا می کند اسلام بخاطر حفظ حیاء کرامت وجلال ، جلوگیری از هوسبازی و گسستن نظام خانواده حجاب را واجب فرموده .
باید دانست حجاب مانع تولید نیست . بزرگترین صادرات ایران بعد از نفت قالی است که تولیدش به دست زنان با حجاب است.
حجاب مانع تحصیل نیست ، صدها هزار دانشمند زن در کشور اسلامی ایران شاهد این مدعاست.
حجاب آرم جمهوری اسلامی ایران است.دنیا ، انقلاب اسلامی ایران را با حجاب بانوان می شناسد و ابر قدرتها از این نشانه ی پر ارزش انقلاب هراس دارند که چند دختر مسلمان را با پوشش اسلامی بر سر کلاس درس تحمل نمی کنند.
امام خمینی قدس ره می فرمود : من به بانوان ایران افتخار می کنم و آنان را به رهبری قبول دارم.
منبع: همراه با نماز نوشته استاد محسن قرائتی ، صفحه


[ سه شنبه 89/11/5 ] [ 10:43 عصر ] [ همکاران ] [ نظرات () ]

عاشورا، روز شهادت حماسه سازان و اربعین، روز زیارت مرقد عاشورا سازان است. عاشورا، خروش خون حسین(ع) است و اربعین، پژواک این فریاد ظلم شکن است. عاشورا و اربعین، نقطه ابتدا و انتهای عشق نیست؛ بلکه چله عارفانه تشیع سرخ علوی است. عاشورا تا اربعین، نقطه اوج عشق حسینی است و در این چهل روز، حسین(ع) تنها سخن محافل است تا در طول عمر انسان، بهانه بیداری و ظلم‏ستیزی باشد. عاشورا، زمانه خون و ایثار است و اربعین، بهانه تبلیغ و پیمان. در عاشورا، حسین(ع) با تاریخْ سخن گفت و در اربعین، تاریخ پای درس حسین(ع) نشست. عاشورا روز کشت "خون خدا" در کویر جامعه ظلم‏زده است و اربعین، آغاز برداشت نخستین ثمره آن. آری، اربعینْ فرصتی برای اعلام همبستگی با عاشوراست.

هر اربعین حسینی، قاصد حماسه ای ماندگار، پیامدار استعلای ایمان، نشانه‏ای از شکوه عشق، و برگ همیشه سبزی بر درخت هماره سرخ شهادت است. اربعین یک واژه نیست؛ کتابی قطور و پرماجراست. کتابی که گذر زمان و حادثه‏های زمین، هرگز نمی‏تواند نوشته‏های آن را محو کند و البته کهنگی در آن راه ندارد. اربعین، هنرنامه مصوّر آرمان گرایی و حق یاوری است. اربعین، نشانه‏ای بر اعتلای دین و بالندگی زمزمه‏های دعا و تلاوت قرآن در شب عاشورای حسینی است. اربعین، صدای عدالت و صداقت، و شاخه‏های درخت آزادگی است که از خاک کربلا روییده و تا ژرفای روزها و روزگاران ریشه دوانیده است. اربعین، جویبار همیشه جاری و سرخ تاریخ، و جوشش چشمه‏های خون خداوند از چهار سوی عالَم است.

چهل روز متوالى از عاشورا تا اربعین در واقع مراسم دائمی و رسمى اعلام انزجار از ظالمان تاریخ است و در این اعتراض عمومى، امام حسین(ع) سمبل شجاعت، پایمردى و آزادگى و یزید نماینده و مظهر جور و فجور است. در این چهل روز یاد امام حسین(ع) صدرنشین محفل دلهاست و افکار عمومى بیش از هر حادثه مهم دیگرى تحت تاثیر حادثه کربلاست و این فرصت مناسبى است تا مردم، عشق به امام حسین(ع) و کینه و تنفر از قاتلان او را در دل خود بپرورانند و این کینه مقدس را با پوست و گوشت خود و فرزندانشان در آمیزند و عظمت گرمى حماسه عاشورا را به هر عصر و نسلى برسانند و شور عاشورا را هر سال تازه تر از سال گذشته بر پا کنند تا کلاس درس عاشورا هر سال با شکوهتر از سال پیش دائر گردد.

چهل روز گذشت. نه اشک‏ها در چشم دوام آوردند، نه حرف‏ها بر زبان! روایت درد، آسان نیست. خاک‏های بیابان می‏دانند که سیلی آفتاب یعنی چه! تشنگی را باید از ریگ‏های ساحل پرسید تا بگویند آب به چه می‏ارزد؟! هم کوفه از سکوت پر بود و هم شام. تنگ راه‏های شام، انتظار کشیدند تا صدای قدم‏های کسی بگذرد و دریغ! مسلمانان شهر بیگانه‏اند، غریبه‏اند با برادران خویش! حرف‏ها فاسد شده‏اند پشت میله‏ های زندان سینه‏ها. دستی بیرون نمی‏آید که سلامی را پاسخ دهد. فریاد را از قاموس کوفه و شام ربوده‏اند. اراده‏ها را چپاول کرده‏اند. دست‏ها را بریده‏اند. به آدم‏ها یاد داده‏اند خم و راست شوند. کسی نمی‏داند شجاعت چیست و جوانمردی را با کدام قلم می‏نویسند؟

چهل روز گذشت؛ نه از آب خبری شد، نه بابا! آسایش از فراز سرمان پر کشیده بود. چشم‏هایمان به تاریکی خرابه عادت کرده بود. اشک‏هایمان را چهل روز است که نشسته‏ایم! چهل روز است که از پا ننشسته‏ایم. زنجیر بر دست‏هایمان نهادند و در میدان‏های شهر گرداندند؛ غافل که چلچراغ را به دیار شب می‏برند. خواب کودکانمان را آشفتند تا بر مصیبت‏مان بیفزایند؛ غافل که ما صبر را سال‏هاست می‏شناسیم؛ ما صبر را در خانه علی علیه‏السلام آموخته‏ایم.

از دشنه و دشنام کم نگذاشتند. از "گرد و خاک کردن" کم نگذاشتند تا حقیقت پاکی‏مان پوشیده شود؛ ولی چه باک! حقیقت، بی‏نیاز از این گرد و خاک کردن‏هاست. حضرت دوست اگر با ماست، چه باک از این همه دشمنی! زبان‏ها را دستور به سکوت دادند؛ ولی آنچه البته نمی‏پاید، سکوت است. قلب‏ها را نتوانستند باز دارند از اندوه. مغزها را نتوانستند باز دارند از تأمل. خطبه‏های زین العابدین علیه‏السلام قیام کرده بود و قد برافراشته بود در جمعیت تا پیام‏رسان خون تو باشد. طنین شهادت تو، پرده‏ها را لرزاند، ریسمان‏ها را گسیخت و قلب‏ها را گشود.

چهل روز گذشت. اما چهل سال دیگر و چهارصد سال،... هم بگذرد، صدای "هَل مِن ناصر یَنصُرنی" تو بی‏جواب نخواهد ماند و روزگار اینچنین نخواهد ماند. قرن‏ها می‏روند و می‏آیند و میدانی که پرچم گلگونت هم بر زمین نخواهد ماند ای حسین فاطمه!


[ دوشنبه 89/11/4 ] [ 4:26 عصر ] [ همکاران ] [ نظرات () ]

ورود خاندان مکرّم سیدالشهداء به کربلا در راه بازگشت از شام به مدینه در روز اربعین و الحاق سر مقدس اباعبدالله الحسین(علیه السلام) به پیکر مطهّرش در آن روز، یکى دیگر از وقایع مبهم واقعه عاشورا و حوادث پس از آن است. به راستى اگرچه حادثه عاشورا دل خراش ترین و غمبارترین حادثه اى است که در طول تاریخ، قلب شیعیان و دوست داران خاندان عصمت و طهارت را جریحه دار ساخته و جا داشت تمامى وقایع آن بدون هیچ کم و کاستى در کتاب هاى تاریخ نقل شود، امّا مع الاسف از آن جا که هم در زمان وقوع حادثه عاشورا و هم پس از آن شیعیان على بن ابى طالب و فرزندان معصومش تحت بیشترین فشارها و آزارها بوده، سخت ترین شکنجه ها و تحریم ها را متحمّل شده و عملا در حاشیه قرار گرفته بودند ، هیچ گاه امکان ضبط و نقل وقایع غم بار عاشورا و آن چه بر خاندان مکرم سید الشهداء گذشت پدید نیامد. به راستى وقتى تاکنون به طور قطع و یقین سرنوشت سر مقدس اباعبدالله الحسین(علیه السلام)که در واقع یکى مهم ترین امورى است که باید مورد توجه قرار مى گرفت روشن نشده است و اقوال در باره دفن سر مطهر آن حضرت مختلف و متشتت است چگونه مى توان انتظار داشت وقایع ریز و درشت دیگرى همچون مدّت حبس خاندان سید الشهداء در کوفه ، روز حرکت از کوفه و مسیر حرکت آنان از کوفه تا شام، میزان اقامت آنان در شام و بالأخره مسیر بازگشت آنان به درستى و روشنى ، و بدون هیچ گونه اختلافى ثبت و ضبط شده باشد؟!

مى دانیم که بخش اعظم وقایع عاشورا و حوادث پس از آن، توسط مورخان اهل سنت که بعضاً تلاش مى کردند دامن یزید و خاندان بنى امیّه را از این لکه ننگ ابدى، پاک سازند نقل شده است، پس نباید انتظار داشت تمام وقایع و حوادث بدون کمترین تحریفى نقل شده باشد. از آن گذشته اگر مورخان نیز قصد نگارش حوادث را به صورت صحیح و بدون تحریف داشتند، حکّام وقت ممانعت به عمل آورده و معلوم نبود که چه سرنوشتى در انتظار نویسنده و نوشته او بود.

تلاش نگارنده این سطور بر آن است که مسئله بازگشت کاروان اسراى بنى هاشم (علیهما السلام)را از شام بررسى کرده و نتیجه گیرى نهایى را براساس متون موجود، بازگو نماید. باشد که این
تحقیق گامى مثبت در جهت هرچه روشن تر شدن حوادث پس از عاشورا باشد و مرضى پروردگار واقع گردد.

مشهور بین عرف شیعه آن است که امام سجاد(علیه السلام) به همراه اهل بیت سیدالشهداء(علیه السلام) در راه بازگشت از شام، به کربلا رفته و روز اربعین موفق به زیارت قبر مطهر حسین بن على(علیه السلام) و اصحاب باوفایش شدند و پس از سه روز عزادارى و اقامه ماتم به مدینه الرسول(صلى الله علیه وآله)بازگشتند. و نیز بین شیعیان مشهور است که زین العابدین(علیه السلام)سر مطهر پدر را در آن روز به بدن شریفش ملحق نمود. اما با وجود این از دیرباز در میان محقّقان و صاحب نظران در باره رسیدن کاروان اسرا در اربعین اول به کربلا اختلاف نظر بوده است. برخى آن را تایید کرده، شواهد تاریخى بر آن اقامه مى کنند و برخى دیگر، حضور خاندان سید الشهداء(علیه السلام) را در اربعین اول انکار کرده تحقق آن را امکان پذیر ندانسته یا محقق شده نمى دانند.

نویسنده این سطور نیز بر این باور است که کاروان اسرا در روز اربعین به کربلا نرسیده و نیز معتقد است «احتمال رسیدن کاروان اسرا به کربلا در روز اربعین» با «تحقق آن» دو امر مستقلند که در این مسئله معلوم نیست که هردو با هم رخ داده باشند. بنابراین، به باور نویسنده هرگز نمى توان گفت که منکران قضیه اربعین به بى راهه رفته اند.

ما در این مقاله بر آن شدیم تا وقایعى را که پس از اسارت اهل بیت سیدالشهداء(علیه السلام)اتفاق افتاد و با رسیدن یا نرسیدن کاروان اسرا به کربلا در روز اربعین اوّل ارتباط مستقیم دارد مرور کرده، تحقیقى مختصر درباره آن ارائه نماییم.

بررسى وقایع مرتبط با واقعه اربعین


به طور کلّى وقایعى را که با رسیدن کاروان اسرا به کربلا رابطه مستقیم دارد مى توان در امور ذیل خلاصه نمود:

1 ـ مدت زندانى بودن اهل بیت سیدالشهداء(علیه السلام) در کوفه و زمان حرکت آنان به سوى شام;

2 ـ مسیر کاروان اسرا از کوفه تا شام;

3 ـ زمان صرف شده براى رسیدن به شام;

4 ـ مدت زمان اقامت اهل بیت امام در شام;

5 ـ مسیر بازگشت از شام به مدینه و بررسى احتمال عزیمت آن کاروان به کربلا و رسیدن به آن جا در اربعین اول;

اکنون هریک از موارد فوق را به طور مستقل بررسى مى کنیم.


1. مدت زندانى بودن اهل بیت سیدالشهداء در کوفه و زمان حرکت آنان به سوى شام

تقریباً در باره خروج اهل بیت امام حسین(علیه السلام) از کربلا و حرکت به سوى کوفه در کسوت اسارت در روز یازدهم محرم تردیدى نیست و هم چنین بنا بر قول مشهور ، آنان در روز دوازده محرم وارد کوفه شدند، امّا در مورد حرکتشان به سوى شام تاریخ دقیق و یقین آورى در دست نیست، زیرا مدّت اقامت آنان و مدت زندانى بودنشان در کوفه چندان معلوم نیست . البته از مسلمات تاریخ است که اسرا مدتى در کوفه زندانى شدند، چنان که برخى مقاتل معتبر به آن تصریح کرده اند. طبرى به نقل از عوانة بن حکم کلبى به این مسئله اشاره کرده2 و شیخ صدوق نیز در مقتل خود به زندانى شدن اسرا تصریح مى کند و مى نویسد:

ثم امر بعلى بن الحسین فغلّ وحمل مع النسوة والسبایا الى السجن...فامر ابن زیاد بردهم إلى السجن3; سپس فرمان داد تا على بن الحسین به غل و زنجیر کشیده شده به همراه زنان و یتیمان به زندان برده شود... پس دستور داد که آن ها را به زندان بازگردانند.

امّا اکثر مقاتل در مورد تاریخ خروج کاروان اسرا از کوفه و حرکت به سوى شام یاد نکرده، از زمان دقیق خروج آنان از کوفه خبر دقیقى در دست نیست.یکى از نویسندگان در این باره چنین مى گوید:

با این که اسراى اهل بیت مدتى که مقدارش تحقیقاً معلوم نیست در کوفه در زندان ابن زیاد مانده اند و ابن زیاد از یزید کسب اطلاع نموده و درباره آن ها کسب تکلیف و دستور خواسته که تمامى آن ها را بکشد یا به شام ره سپار سازد.4

اما آن دسته از صاحب نظرانى که اربعین اول را پذیرفته و بر این باورند که کاروان اسرا در روز اربعین اول به زیارت قبور مطهر شهداى کربلا موفق شده اند باید به گونه اى وقایع را تبیین کنند که رسیدن آنان به کربلا در اربعین قابل توجیه باشد، چنان که باید زمان محبوس بودن آنان را در کوفه بسیار کوتاه بدانند. از این رو برخى بر این اعتقادند که اسراى آل محمد(صلى الله علیه وآله) به مدت بسیار کوتاهى در کوفه زندانى بوده و در فاصله دو روز کبوتر نامه بر نامه ابن زیاد را نزد یزید برده و پاسخ را مبنى بر فرستادن اسرا به شام باز گردانده است، در نتیجه، اسرا در روز پانزده محرم به سوى شام روانه شده و روز اول ماه صفر وارد شام شده اند. براى اثبات این ادعا شواهدى ذکر شده و از آن، چنین برداشت شده است که در آن زمان از کبوترِ نامه بر استفاده مى شده است.

شاهدى که براى این امر نقل شده، عبارت ذیل است:


مرحوم احمد بن تاج الدین حسن سیف الدین استر آبادى از محدثین امامیه در کتاب آثار احمدى مى گوید صحیح است که عبدالله انصارى مى گوید: با جمعى از مردم در خدمت امام حسین(علیه السلام)بودیم، بادى عظیم از جانب شام برآمد، یکى از موالیان معاویه آن جا حاضر بود گفت: یابن رسول الله جدت مردم را از وزیدن باد خبر مى داد و تو نیز اگر مى توانى خبر ده که این باد چه مى گوید؟! آن حضرت فرمود: مى گوید که حاکم شام مرده و از جانب فوات جرعه کشیده، آن ملعون را سخن امام(علیه السلام) بسیار گران آمد، امّا به غیر سکوت چاره اى ندید، روز دیگر خبر رسید که معاویه مرده و از خاک دان دنیا رخت فوات بدار الجزاء کشیده است. بعد محدث خیابانى(رحمهم الله)فرمود: پس معلوم شد که به جز وسیله کبوترِ نامه بر، ایصال این خبر ممکن نخواهد بود.5

صاحب کتاب تحقیق درباره اول اربعین سیدالشهداء(علیه السلام) با استناد به این نقل معتقد است که بنى امیه از کبوتر نامه بر براى ارسال نامه هاى خود استفاده مى کردند، پس ابن زیاد نیز براى کسب تکلیف از یزید درباره اسرا از کبوترِ نامه بر استفاده کرده و در نتیجه، اسراى آل محمد را تنها پس از سه روز توقف در کوفه به شام فرستاده است. بر این اساس، مدّت زندانى شدن اهل بیت امام در کوفه از روز 12 ـ 15 محرم بوده است6 و در این فاصله، نامه ابن زیاد با کبوتر نزد یزید فرستاده شد و پاسخ یزید مبنى بر ارسال سرهاى شهدا و اسرا به شام بازگشت.

ما اصرارى بر انکار رسیدن کاروان اسراى آل محمد(صلى الله علیه وآله) به کربلا در روز اربعین نداریم، امّا بر این باوریم که تحقّق آن نیز در تاریخ مسلّم نیست و شواهد و قراین معتبرى برخلاف آن وجود دارد. براى مثال در نقد آن چه از قول یکى از طرفداران رسیدن اهل بیت امام(علیه السلام) به کربلا در روز اربعین اول نقل شد مى توان گفت که زمان وقوع دو اتفاق، در تاریخ روشن است: نخست، تاریخ مرگ معاویه که با پانزده رجب برابر بوده و دیگرى، تاریخ خروج امام حسین(علیه السلام)از مدینه که آن نیز با روز 28 رجب مصادف بوده است.7 هم چنین امر دیگرى نیز در تاریخ روشن است و آن این که ولید، والى مدینه در همان شبى که نامه یزید مبنى بر مرگ معاویه و لزوم اخذ بیعت از حسین بن على(علیهما السلام) و عبدالله بن زبیر به دستش رسید، امام(علیه السلام) را احضار کرد و خبر مرگ معاویه و لزوم بیعت با یزید را با آن حضرت در میان گذاشت 8 و امام حسین(علیه السلام) نیز دو روز پس از آن واقعه، از مدینه خارج شده و راه مکه را در پیش گرفت.

اکنون اگر این سه امر را بپذیریم، و چون در مقاتل از روز رسیدن نامه یزید به مدینه یاد نشده، نتیجه خواهیم گرفت که نامه یزید یا به عبارت دیگر خبر مرگ معاویه باید روز 26 رجب به مدینه رسیده باشد، نه روز 16 رجب. این امر نخستین دلیلى است که ثابت مى کند نامه یزید با کبوتر نامه بر نیامده است، بلکه نامه رسانى از جنس انسان آن را به مدینه آورده است. و اما دلیل درستى خبر مرحوم استرآبادى آن است که چون در آن، از تاریخ وزش باد و پیش گویى امام یاد نشده معلوم مى شود که آن جریان به یک روز قبل از رسیدن نامه یزید به مدینه ارتباط دارد و پیش گویى امام نیز قبل از رسیدن خبر به مدینه اتفاق افتاده است، نه هم زمان با مرگ معاویه.



[ پنج شنبه 89/10/30 ] [ 4:11 عصر ] [ همکاران ] [ نظرات () ]

کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد

    برشوره زار دلها باران نخواهد آمد

 

رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن

     آن مرد تا نیاید باران نخواهدآمد

 

                                                                                                   اللهم عجل لولیک الفرج(التماس دعا)


[ پنج شنبه 89/10/30 ] [ 12:45 صبح ] [ همکاران ] [ نظرات () ]

امام علی (ع): دوچیز مردم را هلاک کرده ترس از نداری وفخرطلبی


[ پنج شنبه 89/10/30 ] [ 12:29 صبح ] [ همکاران ] [ نظرات () ]

دانش آموزان مدرسه ما در مراسمی روحانی از خداوند رحمن و رحیم طلب باران کردند

MADRES


[ چهارشنبه 89/10/29 ] [ 11:1 صبح ] [ همکاران ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

امکانات وب


بازدید امروز: 380
بازدید دیروز: 3
کل بازدیدها: 236616