مدرسه استثنایی آزادی مشهد | ||
خوشبخت ترین آدم آن کسی است که جالب ترین افکار را دارد . تیمونی دوات [ دوشنبه 88/10/7 ] [ 6:2 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
تعریف عقب ماندگی ذهنی [1] تاکنون در هیچ یک از کتابهائی که درمورد عقب ماندگان ذهنی نوشته شده است تعریف جامع و کاملی که مورد تأیید همه یا اکثریت متخصصین میباشد ذکر نشده است و این مسئله بیشتر بخاطر پیچیدگی ماهیت عقب ماندگی ذهنی است نمی توان عقب ماندگی ذهنی را به صورت یک پدیده مطلق تعریف کرد بلکه بایستی عقب ماندگی ذهنی را بعنوان پدیده ای چند وجهی که وجود مختلف آن به فیزیولوژی، روانشناسی، پزشکی، تعلیم و تربیت و جامعه شناسی محدود می گردد مورد بررسی قرار داد. ذیلاٌ سعی خواهد شد چند تعریف از عقب ماندگی ذهنی که در دنیا بیشتر متداول بوده و تأیید گروه بیشتری را بهمراه دارد ذکر گردد . طبق تعریف « تردگلد » محقق آمریکائی : عقب ماندگی ذهنی عبارتست از رشد ناقص ذهنی که شخص را در تطابق یا سازش با محیط خود ناتوان ساخته بطوریکه بدون نظارت و کمک غیر قادر به زندگی نمیباشد. بنا به تعریف « ریک مبر » یکی دیگر از محققین در این زمینه : عقب ماندگی ذهنی عبارتست از فعالیت عمومی ذهنی که پائین تر از حد طبیعی باشد در مورد فردی صدق میکند که از نظر عملی در انجام آزمونهای عینی متناسب که در زمینه توانائیهای عمومی ذهن صورت می گیرند یک انحراف استاندارد پائیین از میانگین کل گروه در یک آزمون هوشی استاندارد شده باشد ) که در دوران رشد موجب می گردد و باعث بوجود آمدن اختلال در جهت قبول رفتار سازگارانه میشود. بنا به تعریف «سازمان جهانی » عقب ماندگی ذهنی عبارتست از رشد ناقص یا متوقف شده ذهنی ( غیر از عقب ماندگی ذهنی شدید ) که شامل عقب ماندگی هوشی بوده و به خود و درجه ای است که حساس یا ملزم به درمان طبیعی یا سایر مراقبتها و تعلیمات مخصوص بیمار است. عقب ماندگی ذهنی شدید نیز دارای تعریف فوق الذکر بوده منتها این اشخاص قادر به زندگی مستقل یا حفاظت خود علیه استعمار و استثمار نبوده و یا در سنی که باید این خصوصیات را دارا باشد، ناتوان خواهند بود بنا به تعریف « انجمن تحقیاتی عقب ماندگی ذهنی آمریکا، کند ذهنی عبارتست از کشش نامتعادل ذهن که بر اثر اختلالاتی در رشد طی دوره های مختلف حاصل میشود و باناسازگاری اجتماعی و بروز رفتاری نامناسب معین و مشخص می گردد .
رفتار سازگارانه ازسه طریق عمده آشکار می گردد : الف – بلوغ : طی مراحل رشد که شامل کسب مهارتهای لازم در خودکفائی از مرحله نوزادی و مراحل اولیه کودکی مانند نشستن، ایستادن خریدن و رفتارهای دیگر میگردد. ب – یادگیری : بدست آوردن آگاهی بوسیله انجام اعمالی که از راه تجربه کسب میگردد. ج – سازگاری اجتماعی : طرز رفتاری که کودک بوسیله آن در دوران قبل از دبستان و دبستان در ابعاد گسترده ای با همسالان، والدین و دیگر بزرگسالان ارتباط پیدا میکند. تعریف فوق در سال 1961 تجدید نظرشد :عقب ماندگی ذهنی به کشش عمومی ذهن که پائین تر از حد عادی باشد و بر اثر بروز اختلالاتی بر دوران مختلف رشد حاصل گردید اتلاق میشود و بروز امر فوق اختلالاتی در کسب رفتارهای مناسب و سازگارانه را موجب می گردد. « پیاژه » روانشناس سوئیسی، تعریف هوش و عقب ماندگی ذهنی را اینطور بیان میکند :هوش، نتیجه تأثیر دائمی و متقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل بصورت متعادلی صورت گیرد موجب توانائی سازگاری با محیط و پیشرفت هوش میشود. کودک در مراحل مختلف رشد تصاویر ذهنی مختلفی را دارد که از تصاویر ساده شروع شده و به تصاویر پیچیده تری میرسد. گذشتن از این مراحل یعنی از مراحل پائین و رسیدن به مراحل بالاتر بستگی به رشد هوش و ساختمان عصبی و بدنی روابط اجتماعی و تجارب زندگی او دارد از همین جا « پیاژه » عقب ماندگان ذهنی را افرادی از جامعه میداند که در مراحل پائین رشد هوشی متوقف میشوند و در آنها کششهای نهاده قوی و زیاد است. تعاریف کم و بیش مشابه در این زمینه بسیار است که در مجموع می توان گفت : عقب مانده ذهنی به کسی اتلاق می گردد که بر اثر اختلال یا کم کاری ذهن در انجام امور جاری رفع مشکلات و پذیرش رفتاری سازگارانه با محیط در حدی پائینتر از افراد مشابه یا همین خود توانائی داشته باشد .
عقب ماندگی ذهنی (mental Retardation) بر مبنای تعریف عقب ماندگی ذهنی اختلالی است که با عملکرد هوشی زیر حد طبیعی و اختلال در مهارتهای انطباقی مشخص میگردد. سن شروع عقب ماندگی ذهنی زیر 18 سال است و منظور از مهارتهای انطباقی انجام کارهایی است که در هر سن خاص به طور معمول از فرد انتظار میرود.
[ دوشنبه 88/10/7 ] [ 5:29 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
تاریخچه عقب ماندگی ذهنی[1] در مورد تاریخچه عقب ماندگی ذهنی باید گفت این پدیده قدمتی همپای تاریخ بشر دارد. چه از همان آغاز پیدایش انسان عوارضی از قبیل اشکالات ژنتیک، اختلالات دوره جنینی اشکالات زایمان بیماریهای بدو تولد و غیره چنین معلولیتی را ایجاد میکردند. در باره تاریخچه طرز تفکر افراد عادی نسبت به عقب ماندگان ذهنی نیز شواهد علمی زیادی در دسترس نیست چیزیکه تا حدی مشخص است اینکه این چنین افراد در گذشته کمتر موردتوجه بوده اند. فقط در برخی نوشته های دینی و پزشکی به چنین افرادی اشاره شده است. « بقراط » حکیم یونانی به ضایعات مغزی این افراد و ارتباط این نقیصه ها با کمبودهای هوشی اشاره میکند در قوانین، اسپارت، موادی گنجانده شده بود که کشتن و از بین بردن معلولین از جمله عقب ماندگان ذهنی را مجاز و حتی لازم تشخیص داده بودند در « آسیا » برخلاف « اروپا » این افراد بیشتر مورد توجه و لطف بوده اند، در آئین « کنفوسیوس » معلم چینی و همینطور در این پیامبر ایرانی « زرتشت»، به روشنی خواسته شده است که مردم با عقب مانده های دهنی، رفتاری انسانی داشته باشند. و نیز در دین « یهود » مسئولین جرم و جنایت از عقب مانده های ذهنی برداشته شده است. در دین مبین « اسلام » نیز طی اشارات مکرر در کتاب آسمانی و هم چنین سخنان پیامبر بزرگوار و ائمه اطهار به توصیه هائی در زمینه ملاطفت و همیاری با معلولان برمیخوریم که در اروپای قرون وسطی، عقب مانده های ذهنی را همپای دیوانگان محسوب داشته معتقد بودند که شیطان در جسم آنها حلول کرده است. اقدامات « پینل » پزشک فرانسوی در قرن 18 درجهت جدا سازی بیماران روانی از مجرمان و بدکارها و بازکردن قفل و زنجیر از پای آنان و هم چنین تجربیات « ایتار » پزشک فرانسوی قرن 19 از تربیت کودکی وحشی بنام « ویکتور » زیر بنای توجه و نگرشی علمیبه پدیده عقب ماندگی ذهنی گردید . دراواسط قرن بیستم، عمیق و همه جانبه در زمینه عقب ماندگی ذهنی شکوفائی یافت. بنظر میرسد به همانگونه که تولد و گسترش هر علم بستگی تام به نیازهای بنیادی جامعه دارد اهمیت داده به این مهم و توجه به مسئله عقب ماندگان ذهنی نیز بر همین اساس گسترش یافت. نیاز مردم به پیشرفت علوم تجربی از یکسو و توجه زیاد به علوم انسانی و از جمله روانشناسی و خصوصاٌ روانشناسی کودک و بالاخره فعلایتهای« آلفرد بینه » در زمینه ساختن اولین آزمون هوشی و نشان دادن اختلافات هوشی بین انسانها از دیگر سو، موجب گردید تا قشر عقب مانده ذهنی به نحو بارزی جلب توجه نموده این پدیده از یک دید علمی مورد پیگیری قرار گیرد در حال حاضردر اکثر جوامع و ملل این چنین کودکانی در شرایط خاصی نگهداری شده و در صورت امکان ( با توجه به این نوع نقیصه و یا میزان عقب ماندگی ذهنی ) تحت آموزش و توانبخشی قرار می گیرد. حال بد نیست نظری کوتاه به تاریخچه توجه به عقب ماندگان ذهنی در ایران بیندازیم. دین « زرتشت » در ردیف اولین ادیانی است که کمک، ملاطفت و همراهی به عقب ماندگان ذهنی را عنوان میکند و و دین « اسلام » با فرامین آسایش در این زمینه مکمل تمام توصیه هائی بوده است که سایر ادیان در گذشته در این مورداشاره نموده بودند. از آن زمانها تا حدود چند دهه اخیر هیچگونه اقدام اجتماعی در جهت کمک به این گروه از افراد جامعه در ایران صورت نگرفته بود از حدود سی سال قبل با تشکیل اولین مدرسه به نام مرکز تربیت و هدایت روانی کودک تدریجاٌ توجیه سایت از معلولین در ایران بطور رسمی نضج گرفت و متعاقباٌ با تشکیل سازمانهائی چون « انجمن ملی حمایت کودکان » « انجمن توانبخشی ایران » « انجمن حمایت از عقب ماندگان ذهنی » و .... هم چنین بخشی از فعالیتهای « وزارت آموزش و پرورش » سعی شد تا هر چه بیشتر به مسائل کودکان معلول ذهنی و نابهنجار توجه گردد، اخیراٌ از بعد از انقلاب، با ادغام یکپارچه شدن این سازمانهای متفرق تحت یک پوشش به نام « سازمان بهزیستی» کشور سعی گردید تا پس از حذف نابجای ظاهر فریبانه و جایگزین نمودن یک برنامه واحد به منظورسرویس دهی هر چه بهتر به معلولان جامعه، اقدامات عملی و مفیدی به مورد اجرا در آید .
[ شنبه 88/10/5 ] [ 9:28 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
[ شنبه 88/10/5 ] [ 9:17 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |