مدرسه استثنایی آزادی مشهد | |||||||||||||||||||||||
داستانی بسیار زیبا و واقعی در روز اول سال تحصیلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آنها قائل نیست. البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد. [ دوشنبه 89/3/17 ] [ 6:47 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند . مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟ دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی حرف های مافوق اثری نداشت، سرباز به نجات دوستش رفت. به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه، دوستت مرده! خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی سرباز در جواب گفت: قربان ارزشش را داشت منظورت چیه که ارزشش را داشت!؟ می شه بگی؟ سرباز جواب داد: بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی که به او رسیدم هنوز زنده بود، من از شنیدن چیزی که او گفت احساس رضایت قلبی می کنم. اون گفت: " جیم .... من می دونستم که تو به کمک من می آیی خیلی وقت ها در زندگی ارزش کاری که می خواهی انجام بدی بستگی به این داره که چه طور به مساله نگاه کنی جسارت داشته باش و هرآن چه را قلبت می گوید انجام بده اگر به پیام قلبت گوش نکنی، ممکن است بعد ها در زندگی دچار پشیمانی شوی [ دوشنبه 89/3/17 ] [ 6:37 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
تموم چیزایی که روی این پونصد تومنی نوشته: السلام علیک یا سلطان ابراهیم یا امامزاده سلطان ابراهیم اول سلامتی پدر و مادرم دوم اینکه تربیت معلم سال اول یعنی سال 88 من و سارا قبول بشویم سال سوم متوسطه شاگرد اول شوم و معدل کتبی ام بالاتر از 18 باشد آرزوی پدر و مادرم را که دوست دارند پسر داشته باشند برآورده کن دعای کوثر را مستجاب کن خاله فخری و الهام و عمه اکرم را خوشبخت کن ازدواج کنند آرزوی محسن را بر آورده کن مادرم را شفا بده زندگی پدر و مادر بزرگم را سر و سامان بده به مصطفی کمک کن که دانشگاه هر رشته ایی که می خواهد قبول شود عاطفه فائزه و زینب در درس موفق باشند و در آینده کاره ایی شوند یا سلطان ابراهیم دعاهای دایی مالک -ابوذر -رسول سلطان مادر بزرگ و پدر بزرگهایم زیبا -حکمت -علی- کرامت- ولی -صالح -مژگان -شیما- لیلا- اکرم- فرخنده -رعنا- مرضیه -مریم- زهرا- بصیر- مرضیه- صدیقه-- ساهره -بهاره- سیمین -صدری- سمیه -سیما -شمایل -صفیه -خاور- مینا- عمه شاه گلی کسری- فروزان -معصومه -محسن- دایی صادق -هما- اکرم - [ دوشنبه 89/3/17 ] [ 6:35 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
[ جمعه 89/3/7 ] [ 4:29 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
[ جمعه 89/3/7 ] [ 4:24 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
سنگی که طاقت ضربه های تیشه را نداردتندیس زیبایی نخواهدشد. اززخم تیشه خسته نشو که وجودت شایسته ی تندیس است . [ پنج شنبه 89/2/23 ] [ 7:5 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
چند سخن از امامان بزرگوار:
1-مرگ برای مومن همچون کندن لباسی چرکین وگسستن غل وزنجیرهای سنگین است.امام سجاد(ع)- بحار134/3 2- بیشترین چیزی که به سبب آن امتم داخل بهشت شوند تقوای الهی وخوش خلقی است.رسول ا...(ص) 3- سه چیز فراموشی راازبین می برد وذهن راتیز می گرداند:قران خواندن -مسواک زدن _روزه گرفتن.امام صادق (ع)بحار62/275 [ پنج شنبه 89/2/23 ] [ 6:57 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
الفبــــای زنــــدگی !
[ سه شنبه 89/2/21 ] [ 6:5 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
[ پنج شنبه 89/2/16 ] [ 6:40 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
چرا فاطمه، فاطمه است؟ در مورد اینکه چرا نام مبارک صدیقه کبری(س)، فاطمه است، روایاتی وجود دارد که ابعاد وجودی این حوریه انسیه را بیان می کند. به قول استاد ما جناب آقای حاج محمد جواد فاضل لنکرانی، حوزه باید در کنار امام شناسی، مسئله ی فاطمه شناسی را نیز مطرح نماید. شناخت این شخص در ابعاد فکری انسان غیر معصوم نمی گنجد، هر کس فراخور فهم و معرفت خود او را به گونه ای معرفی می کند؛ ولی حق شناخت او را پیامبر خدا(ص) و علی مرتضی(ع) در درجه اعلی و اولاد طاهرینش ادا کردند، اما: آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید یادم نمی رود در اوائل درسمان، استادی داشتیم که مباحث اخلاقی می گفت(جناب حجت الاسلام فاطمیان، امام جمعه کنونی اقبالیه، قزوین) و هر جا که از توصیف چیزی باز می ماند، می گفت: جائی که عقاب پر بریزد از پشه لاغری چه خیزد ما نیز اعتراف می کنیم، از توصیف این بانوی آسمانی عاجزیم، اما به مدد روایات اهلبیت(ع) مختصر معرفتی به دست آورده ایم که در سبد اخلاص تقدیم دوستان می نماییم، امید است که تا این نوشته هست، به فضل آن ملکه عرشی، و بضعة النبی برای این حقیر اجر و استمداد الهی رقم بخورد. فاطمه زهرا(س) در روایات چنین توصیف شده: 1- فاطمه، فاطمه نامیده شد چون، او و شیعیانش از آتش دوزخ باز داشته شده اند.[1] ٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا وَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ع قَالَا سَمِعْنَا الْمَأْمُونَ یُحَدِّثُ عَنِ الرَّشِیدِ عَنِ الْمَهْدِیِّ عَنِ الْمَنْصُورِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ لِمُعَاوِیَةَ أَ تَدْرِی لِمَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ قَالَ لَا قَالَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُه 2- فاطمه، فاطمه نامیده شد چون، خدای کریم دوستانش را از آتش جهنم حفظ می کند.[2] یَحْیَى بْنِ أَبِی کَثِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَطَمَ مَنْ أَحَبَّهَا مِنَ النَّارِ 3- فاطمه، فاطمه نامیده شد چون، او و شیعیانش از آتش دوزخ باز داشته شده اند.[3] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا فَاطِمَةُ أَ تَدْرِینَ لِمَ سُمِّیْتِ فَاطِمَةَ فَقَالَ عَلِیٌّ ع یَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَتْ قَالَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ 4- فاطمه، فاطمه نامیده شد چون، او از حیض حفظ شده است.[4] عن الصَّادِقُ ع تَدْرِی أَیَّ شَیْءٍ تَفْسِیرُ فَاطِمَةَ قَالَ فُطِمَتْ مِنَ الشَّرِّ وَ یُقَالُ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الطَّمْثِ 5- فاطمه، فاطمه نامیده شد چون، او و شیعیانش از آتش دوزخ و دشمنانش از شناخت او باز داشته شده اند.[5] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدْرُونَ لِمَا خُلِقَتْ فَاطِمَةُ قَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ خُلِقَتْ فَاطِمَةُ حَوْرَاءَ إِنْسِیَّةً لَا إِنْسِیَّةٌ وَ قَالَ خُلِقَتْ مِنْ عَرَقِ جَبْرَئِیلَ وَ مِنْ زَغَبِهِ قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ اسْتَشْکَلَ ذَلِکَ عَلَیْنَا تَقُولُ حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ لَا إِنْسِیَّةٌ ثُمَّ تَقُولُ مِنْ عَرَقِ جَبْرَئِیلَ وَ مِنْ زَغَبِهِ قَالَ إِذاً أُنَبِّئُکُمْ أَهْدَى إِلَیَّ رَبِّی تُفَّاحَةً مِنَ الْجَنَّةِ أَتَانِی بِهَا جَبْرَئِیلُ ع فَضَمَّهَا إِلَى صَدْرِهِ فَعَرِقَ جَبْرَئِیلُ ع وَ عَرِقَتِ التُّفَّاحَةُ فَصَارَ عَرَقُهُمَا شَیْئاً وَاحِداً ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ قُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا جَبْرَئِیلُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ أَهْدَى إِلَیْکَ تُفَّاحَةً مِنَ الْجَنَّةِ فَأَخَذْتُهَا وَ قَبَّلْتُهَا وَ وَضَعْتُهَا عَلَى عَیْنِی وَ ضَمَمْتُهَا إِلَى صَدْرِی ثُمَّ قَالَ یَا مُحَمَّدُ کُلْهَا قُلْتُ یَا حَبِیبِی یَا جَبْرَئِیلُ هَدِیَّةُ رَبِّی تُؤْکَلُ قَالَ نَعَمْ قَدْ أُمِرْتَ بِأَکْلِهَا فَأَفْلَقْتُهَا فَرَأَیْتُ مِنْهَا نُوراً سَاطِعاً فَفَزِعْتُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ قَالَ کُلْ فَإِنَّ ذَلِکَ نُورُ الْمَنْصُورَةِ فَاطِمَةَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ مَنِ الْمَنْصُورَةُ قَالَ جَارِیَةٌ تَخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ وَ اسْمُهَا فِی السَّمَاءِ مَنْصُورَةُ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةُ فَقُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ وَ لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ مَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ قَالَ سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ فِی الْأَرْضِ لِأَنَّهُ فَطَمَتْ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمُوا أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ فِی کِتَابِهِ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ بِنَصْرِ فَاطِمَةَ ع 6- فاطمه، فاطمه نامیده شد چون، خدای کریم او و فرزندانش و کسی که خدا را با ایمان و توحید ملاقات کند را از آتش جهنم حفظ می کند.[6] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ اللَّهَ فَطَمَهَا وَ ذُرِّیَّتَهَا مِنَ النَّارِ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ مِنْهُمْ بِالتَّوْحِیدِ وَ الْإِیمَانِ بِمَا جِئْتُ بِهِ 7- فاطمه، فاطمه نامیده شد چون، خلق از معرفتش بازداشته شده اند(عاجزند).[7] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ اللَّیْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا 8- فاطمه، فاطمه نامیده شد چون، فاطمه شب است خدا قدر، هر کس حقیقتاً فاطمه را بشناسد، شب قدر را درک کرده و نیز خلق از معرفتش بازداشته شده اند.[8] عن أبی عبد الله ع أنه قال إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ اللیلة فاطمة و القدر الله فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر و إنما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها أو من معرفتها الشک [من أبی القاسم] و قوله وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ یعنی خیر من ألف مؤمن و هی أم المؤمنین تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها و الملائکة المؤمنون الذین یملکون علم آل محمد ص و الروح القدس هی فاطمة ع بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ یعنی حتى یخرج القائم ع 9- فاطمه، فاطمه نامیده شد چون، فرقی بین او سایر اسمها باشد، و چون احتمال می رفت دیگران به اموال پیامبر طمع کنند، خداوند او را آفرید تا قطع طمع در میراث پیامبر کرد و فاطمه یعنی قطع کننده طمع.[9] عبد الله بن الحسن بن الحسن قال قال لی أبو الحسن لم سمیت فاطمة فاطمة قلت فرقا بینه و بین الأسماء قال إن ذلک لمن الأسماء و لکن الاسم الذی سمیت به إن الله تبارک و تعالى علم ما کان قبل کونه فعلم أن رسول الله ص یتزوج فی الأحیاء و أنهم یطمعون فی وراثة هذا الأمر فیهم من قبله فلما ولدت فاطمة سماها الله تبارک و تعالى فاطمة لما أخرج منها و جعل فی ولدها فقطعهم عما طمعوا فبهذا سمیت فاطمة لأنها فطمت طمعهم و معنى فطمت قطعت. امید است در سایه رحمت فاطمی (س) باشیم و یکی از دوستان و شیعیان آن حضرت. إن شاء الله [8] - عللالشرائع 1 178 142- باب العلة التی من أجلها سمیت فاطمه [9] - تفسیرفراتالکوفی 581 و من سورة القدر [1] - بحارالأنوار 43 12 باب 2- أسمائها و بعض فضائلها [2] - بحارالأنوار 43 13 باب 2- أسمائها و بعض فضائلها [3] - بحارالأنوار 43 14 باب 2- أسمائها و بعض فضائلها [4] - بحارالأنوار 43 16 باب 2- أسمائها و بعض فضائلها [5] - بحارالأنوار 43 18 باب 2- أسمائها و بعض فضائلها [6] - بحارالأنوار 43 18 باب 2- أسمائها و بعض فضائلها [7] - بحارالأنوار 43 65 باب 3- مناقبها و فضائلها [ دوشنبه 89/2/13 ] [ 11:59 عصر ] [ همکاران ]
[ نظرات () ]
|
|||||||||||||||||||||||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |